
در قسمت قبلی یادداشت به انسانشناسی شناختی دین و روانشناسی شناختی دین پرداختم. در ای قسمت به علوم اعصاب دین میپردازم و در نهایت این پرسش را بررسی میکنم که آیا علوم شناختی دین تهدیدی برای دین به شمار میرود یا خیر.
در قسمت قبلی یادداشت به انسانشناسی شناختی دین و روانشناسی شناختی دین پرداختم. در ای قسمت به علوم اعصاب دین میپردازم و در نهایت این پرسش را بررسی میکنم که آیا علوم شناختی دین تهدیدی برای دین به شمار میرود یا خیر.
دین مجموعهای از باورها، تجارب، احساسات، رفتار و مناسک است؛ در نتیجه، به لحاظ موضوع، علوم شناختی میتواند به دین و موضوعات آن بپردازد و از این پرسش کند که، بر اساس ظرفیتهای شناختی، ذهن انسان چگونه باورها، اندیشهها، مفاهیم، اعمال و طرحوارههای دینی را درک میکند
در این گفتار کوتاه قصد دارم تا به اختصار به مفهوم شناخت در تعریف فرهنگ بپردازم و نشان دهم که این مفهوم از سالیان دور در تعاریف فرهنگ توسط انسانشناسان با عبارتهای مختلفی وجود داشته است، اما تنها با ظهور انقلاب شناختی و نفوذ دستاوردهای این علوم به انسانشناسی بود که این افراد توانستند تعاریف خود از فرهنگ را ذیل مفهوم شناخت ساماندهی کنند.