
توانایی تشخیص مقادیر عددی بین انسانها و حیوانات مشترک است. این توانایی تشخیص مقادیر عددی، که در اصطلاح آن را حسِ عدد مینامیم، به احتمال زیاد سابقهی تکاملی طولانی دارد و در زنده ماندن و بقای ما نقش داشته است.
توانایی تشخیص مقادیر عددی بین انسانها و حیوانات مشترک است. این توانایی تشخیص مقادیر عددی، که در اصطلاح آن را حسِ عدد مینامیم، به احتمال زیاد سابقهی تکاملی طولانی دارد و در زنده ماندن و بقای ما نقش داشته است.
نظریهی سیستمهای پیچیده هم علوم محض و هم حرفهها را تحت تاثیر قرار داده است، در رفتار سازمانی به کار رفته است و حتی مدیران شرکتهای را در مورد رویکرد خود در مورد مسائلی چون اتحاد همافزایانه و مزیتهای رقابتی به فکر واداشته است. در این نوشته، نگاهی به سیستمهای پیچیده و لزوم پرداختن به مبحث پیچیدگی در هر سطح تحصیلی خواهیم داشت.
بیشک هر عملی که از انسان و هر موجود زندهی دارای سیستم عصبی سر میزند ریشه در دستکم یک تصمیم، یا انتخابِ یک گزینه از میان چند گزینه دارد. این انتخاب یا به دشواری انتخاب یک شغل یا کشور برای زندگی است، و یا به سادگیِ باز کردنِ در برای خروج از اتاق.
بیشتر فعالیتهای زندگی ما انسانها در پیوند با دیگران صورت میپذیرد. زندگی اجتماعی ما به این گره خورده است که پیوسته منظور اطرافیانمان را درک نموده و نسبت به آنها و در هماهنگی با آنها، واکنش مناسب نشان دهیم. عدم این توانایی در انسانها (و دیگر گونههایی که بهصورت گروهی زندگی میکنند) میتواند منجر به طیفی از پیامدهای منفی شود: از مرگ گرفته تا محکوم شدن به بینزاکتیِ اجتماعی. اما ما چطور دیگران را میفهمیم و واکنش هماهنگ نشان میدهیم؟
در این گفتار کوتاه قصد دارم تا به اختصار به مفهوم شناخت در تعریف فرهنگ بپردازم و نشان دهم که این مفهوم از سالیان دور در تعاریف فرهنگ توسط انسانشناسان با عبارتهای مختلفی وجود داشته است، اما تنها با ظهور انقلاب شناختی و نفوذ دستاوردهای این علوم به انسانشناسی بود که این افراد توانستند تعاریف خود از فرهنگ را ذیل مفهوم شناخت ساماندهی کنند.