
در قسمت اول این یادداشت به دلایل توجه به سالمندی موفق و تعریف آن پرداختیم. در این قسمت و قسمت بعد به عوامل تعیین کنندهی سالمندی شناختی موفق میپردازیم.
در قسمت اول این یادداشت به دلایل توجه به سالمندی موفق و تعریف آن پرداختیم. در این قسمت و قسمت بعد به عوامل تعیین کنندهی سالمندی شناختی موفق میپردازیم.
در حالی که به طور سنتی، تمرکز پژوهشها در حوزهی "مغزِ در حال سالمند شدن" بر این بوده است که تفاوت بین تغییراتِ آسیبشناختی و تغییرات وابسته به سن را ترسیم کنند، بخش کوچکتری از تحقیقات هستند که بر سالمندی "شناختیِ" موفق متمرکزند.
مطالعات ذهن و شناخت به تنهایی نمیتوانند چرایی و چگونگی رفتار افراد را تبیین کند و مطالعات فرهنگی و اجتماعی نیز قادر نیستند تا به تنهایی به کفایت تبیینی و توصیفی لازم برای توضیح سازوکار کنشهای ما دست یابند و برای رسیدن به این مهم نیازمند امتزاج این دو ساحت از علم هستند.
در قسمت قبلی یادداشت به انسانشناسی شناختی دین و روانشناسی شناختی دین پرداختم. در ای قسمت به علوم اعصاب دین میپردازم و در نهایت این پرسش را بررسی میکنم که آیا علوم شناختی دین تهدیدی برای دین به شمار میرود یا خیر.
دین مجموعهای از باورها، تجارب، احساسات، رفتار و مناسک است؛ در نتیجه، به لحاظ موضوع، علوم شناختی میتواند به دین و موضوعات آن بپردازد و از این پرسش کند که، بر اساس ظرفیتهای شناختی، ذهن انسان چگونه باورها، اندیشهها، مفاهیم، اعمال و طرحوارههای دینی را درک میکند