حافظه کاری
حافظه کاری یک سیستم شناختی با ظرفیت محدود است که وظیفهٔ نگهداری موقت اطلاعات موجود را جهت پردازش بر عهده دارد.[۱] حافظه کاری برای استدلال و هدایت تصمیمگیری و رفتار مهم است.[۲][۳] حافظه کاری اغلب به صورت مترادف با حافظه کوتاه مدت در نظر گرفته میشود، اما برخی نظریه پردازان این دو نوع حافظه را از یکدیگر متمایز میدانند و معتقدند که حافظه کاری اجازه دستکاری اطلاعات ذخیره شده را میدهد، در حالی که حافظه کوتاه مدت تنها به ذخیرهسازی کوتاهمدت اطلاعات اشاره میکند.[۲][۴] حافظه کاری به عنوان یک مفهوم نظری، محوری برایروانشناسی شناختی، روانشناسی عصبی و علوم اعصاب است.
اصطلاح “حافظه کاری” توسط میلر، گالانتر و پربرام [۵][۶] مطرح و در دهه ۱۹۶۰ در نظریههایی که ذهن را به یک رایانه تشبیه میکرد، استفاده شد. در سال ۱۹۶۸، اتکینسون و شیفرین [۷] از این واژه برای توصیف مفهوم «ذخیره کوتاه مدت» خود استفاده کردند. آنچه که اکنون ما حافظه کاری مینامیم قبلاً به عنوان “ذخیره کوتاه مدت” یا حافظه کوتاه مدت، حافظه اولیه، حافظه فوری، حافظه عملیاتی و حافظه موقت به کار گرفته میشد.[۸] حافظه کوتاه مدت توانایی به خاطر سپردن اطلاعات در یک دوره کوتاه (در عرض ثانیه) است. امروزه اکثر نظریه پردازان از مفهوم حافظه کاری استفاده میکنند تا مفهوم قدیمی حافظه کوتاه مدت را جایگزین یا به آن اضافه کنند، ضمن اینکه تأکید بیشتری بر مفهوم دستکاری اطلاعات به جای صرفاً حفظ و ذخیرهٔ آن داشته باشند.
اولین آزمایشها دربارهٔ پایه عصبی حافظه کاری به بیش از ۱۰۰ سال پیش برمیگردد، زمانی که هیتزیگ و فریر آزمایشهای تخریب قشر پیش پیشانی را شرح دادند؛ آنها نتیجه گرفتند که قشر پیشانی برای فرایندهای شناختی و نه حسی مهم است.[۹] در سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶، کارلایل جاکوبسن و همکارانش اولین کسانی بودند که اثرات زیانبار تخریب پیش پیشانی (پری فرونتال) را بر پاسخ تأخیر یافته نشان دادند.[۹][۱۰]